در مراسمی که میتوان آن را نماد آشکار پیوند سیاست و هالیوود در قلب کاخ سفید دانست، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، مدال افتخار مرکز کندی را بر گردن سیلوستر استالونه انداخت؛ آن هم در حالی که حتی نام این بازیگر را دو بار به اشتباه «سالون» خواند.
این رویداد، فراتر از یک تجلیل ساده، تصویری از استراتژی عمیق نظام آمریکا برای بازتولید روایتهای خشونتطلبانه و جنگطلبانه ارائه میدهد. استالونه، نماد هالیوود خشن دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی، با کاراکترهایی چون راکی و رامبو سالها به عنوان ابزاری برای پروپاگاندای ایدئولوژیک عمل کرده است؛ و ترامپ، با سابقهای از خشونت سیاسی و فرهنگی، اکنون این نماد را به عنوان شریک ایدئولوژیک خود تاجگذاری میکند. این مدال نه تنها تقدیری از خشونت است، بلکه نشانهای راهبردی از چگونگی پیگیری نظام آمریکا از نگاه جنگطلبانه خود در عرصه فرهنگی و سیاسی به شمار میرود؛ نگاهی که برای حفظ هژمونی جهانی، از هالیوود به عنوان خط مقدم استفاده میکند.
تحلیل نمادها
– استالونه به عنوان نماد هویت جنگطلب آمریکایی: کاراکترهای رامبو و راکی در برههای تاریخی خلق شدند که آمریکا پس از شکست در ویتنام نیاز به بازسازی روانی «سرباز شکستناپذیر» داشت. این شخصیتها خشونت را نه به عنوان ابزار، بلکه به عنوان «فضیلتی قهرمانانه» بازتعریف کردند.
– ترامپ به عنوان نماد اجراییشدن اسطوره: ترامپ، که خود را در پستهای اینستاگرامی شبیه راکی نشان میدهد، بسته کاملی از این عناصر است؛ خشونت دیوانهوار (از شورشهای ۶ ژانویه تا تهدیدهای هستهای)، اتهامات اخلاقی (رسواییهای جنسی) و برندسازی آمریکایی (از مکدونالد تا گلف). سکوت استالونه در برابر جنایات اسرائیل در فلسطین، در حالی که هنرمندان چپگرا اعتراض میکنند، او را به گزینهای ایدئولوژیک برای جمهوریخواهان تبدیل کرده است.
– پیوند دو نماد: اهدای مدال، نشان رسمی «اتحاد استراتژیک» میان دو بازوی فرهنگ و سیاست برای تداوم روایتپردازیهای هژمونیک آمریکاست.
این محورها، فراتر از یک مراسم، تصویری از همپوشانی فرهنگ و سیاست در آمریکا ترسیم میکنند.
هالیوود به مثابه کارخانه تولید گفتمان سلطه
نظام آمریکا، با ریشه در ایدئولوژی استثناگرایی، خشونت را نه تنها به عنوان ابزار، بلکه به عنوان هویت فرهنگی پیگیری میکند. هالیوود، به عنوان «نرمافزار» این استراتژی، نقش کلیدی ایفا میکند؛ از دهه ۱۹۵۰ با فیلمهایی چون «رامبو»، مداخلات نظامی در ویتنام، افغانستان و خاورمیانه را توجیه کرده است. فیلمهای جنگی هالیوود با ارائه روایتهای یکسویه، مخاطب جهانی را با این پیشفرض همذاتپنداری میکنند که مداخلات نظامی آمریکا «ضروری»، «قهرمانانه» و در جهت «آزادیبخشی» است. در این روایتها، «خشونت» به «اقدام قاطع»، «تخریب» به «آزادسازی» و «اشغال» به «استقرار دموکراسی» تغییر معنایی میدهد.
از سوی دیگر، استالونه به عنوان محصول و مروج این نظام است. فیلمشناسی او تجسم عینی تزریق مستمر این گفتمان به ذهن مخاطب در چهار دهه گذشته به شمار میرود.
در مجموع، اهدای مدال ترامپ به استالونه آیینه تمامنمای روح جمعی یک نظام سلطه است؛ نظامی که زور را بر حق، نمایش را بر عمق و خشونت را بر دیپلماسی ترجیح میدهد. این اقدام راهبردی نشان میدهد که آمریکا قصد ندارد از الگوی جنگطلبانه خود دست بکشد، بلکه میخواهد آن را با شکوه هرچه بیشتر در قالب نمادهای فرهنگی بازتولید کند.

